می ترسم شوهرم به خاطر کم کاری ناسزا بگوید
خانمی 35 ساله هستم. از نظر مالی مشکلی ندارم ولی شوهرم برای کوچک ترین مسئله ای ناسزا می گوید و کتک کاری می کند. تمام وجودم را استرس گرفته است که نکند در کاری کوتاهی بکنم و دوباره کارم به کتک کاری بکشد. خیلی نگرانم. لطفا مرا راهنمایی کنید.
جملات خیلی شایع که بار ها در اتاق درمان شنیده ام، این جمله ها ست: «دیگر احساس می کنم خودم نیستم»، «دائم باید مراقب باشم همسرم را راضی نگه دارم»، «انگار دائم بهش بدهکارم»، «شوهرم غیر قابل پیش بینی است»، «دائم احساس می کنم تحت کنترل او هستم» و جملاتی از این قبیل. در واقع وقتی یکی از زوجین به چنین احساساتی نسبت به زوج دیگر می رسد، نشان از وجود چند آشفتگی روانشناختی در خود فرد یا رابطه فی مابین است که اصلی ترین آن خود شیفتگی بارز در طرف مقابل است. خودشیفته ها دائم به انحای مختلف شما را مجبور به رعایت و انجام انتظارات و خواسته های خود می کنند و به خصوص وقتی مشکل در مرد باشد، خانم ها مدت ها این رفتار ها را نشان از مردانگی و جبروت آن ها می دانند و نه مثلا اختلال شخصیت خود شیفته آن ها. در رابطه با یک مرد مقتدر و سالم اگرچه او دستورات و انتظاراتی را به شما القا می کند ولی شما با وی کاملا احساس راحتی و آرامش دارید و حتی در صورت عدم انجام آن از سوی شما وی با احترام و در شان شما واکنش نشان می دهد، اما یک خود شیفته کاه را کوه می کند و شما را مقصر جلوه می دهد طوری که حتی کم کم فکر می کنید، نکند شما مشکل دارید و شروع می کنید به باب میل او رفتار کردن، ولی در مقابل یک مرد غیر خود شیفته هرگز شما را تحقیر نمی کند و هرگز در شما احساس ضعف ، نادانی و ناتوانی ایجاد نمی کند بلکه مشوق شما در ترمیم و تصحیح رفتار است نه مخرب شما و به خصوص دائم مقصر جلوه دادن شما و از همه بدتر ایجاد احساس گناه و ندانم کاری در شما.
اما چگونه برخورد کنید؟
1-هرگز به طور مستقیم با خودشیفته ها مخالفت نکنید. از بحث و جدل با آن ها بپرهیزید چرا که در واقع باعث تقویت واکنش های بیمار گونه آن ها می شوید. خودشیفته ها معتاد بحث و جدل هستند لذا از این کار بپرهیزید تا به مقصود خود نرسند منتها کار سختی است که در موقعیت جلوی خود را بگیرید ولی باید تمرین کنید و چاره ای ندارید. گاهی برخی مشکلات هیچ راه حلی ندارند منتها کاهش آشفتگی و افزایش سازگاری خود نوعی راه حل است حداقل برای حفظ بهداشت روانی خود و دیگر اعضای خانواده.
2-به حرف هایشان گوش دهید. حتی با برخی نظرات نه چندان غیر منطقی آن ها موافقت کنید تا شمارا از فهرست دشمنان خود خارج کنند و یا شما را فردی مطیع و فاقد تهدید برای قلمرو حکمرانی خود تصور کنند. با این روش از بسیاری مجادلات شما کاسته می شود و حتی ممکن است بتوانید آن ها را تحت تاثیر قرار دهید چرا که شما را در کنار خود می دانند نه در مقابل و ضد خود. البته مراقب باشید در این کار افراط نکنید چرا که خود باعث افزایش توقع بیجا در آن ها می شود.برای تسلط به این کار به تجربه بیشتر و تمرین درموقعیت نیاز دارید پس عجله نکنید.
3-در مقابل آن ها باید شجاع، محکم، نترس و خویشتندار و محترم باشید. این کنش ها در واقع به آن ها گوشزد می کند که من از تو نمی ترسم ولی به تو احترام هم می گذارم، من در مقابل آزار های تو خویشتندارم البته آزار از دید شما و انتظار کاملا منطقی و معمول از دید آن ها، وحتی اگر قواعد بازی را رعایت نکنی من محکم هستم و بدون تو هم می توانم زندگی کنم و نیاز های خود را برآورده کنم. برخی خود شیفته ها به مرز روانپریشی می رسند و در واقع به هیچ وجه در نگرش های خود انعطاف نشان نمی دهند و متاسفانه زندگی با آن ها بسیار دشوار و گاه نشدنی است لذا اکثر افراد ترک آن ها را به بودن با آن ها ترجیح می دهند.
4-توصیه اکید به تحت درمان قرار گرفتن زوج. هم فرد خود شیفته و هم فرد همخانه با وی. درمان ها اعم از دارویی و روان درمانی است منتها معمولا افراد خود شیفته که هنوز به کردار نا متعارف خود بینش کافی دارند به متخصص مراجعه می کنند و آن ها که فاقد این بینش هستند متاسفانه مراجعه نمی کنند و حتی طرف مقابل را مشکل دار و بیمار خطاب می کنند. در مجموع کار با افراد دارای اختلالات با محوریت خود شیفتگی و همین طور شک و سوء ظن بسیار دشوار است، امید این که شما در این مسیر موفق باشید.